مراحل ازدواج موفق قسمت ششم
عشق از سه بخش یا سه قسمت بوجود آمده است :
الف) میل (عامل هیجانی عشق )
ب) صمیمیت(عامل رفتاری عشق )
ج) تعهد(عامل شناختی عشق )
میل: به انگیزه هایی اشاره دارد که به عشق رهنمون می شوند انگیزه هایی مانند جذابیت ، مسائل جنسی وهیجانهایی مانند آرزو، شرم ، تحسین واشتیاق را نیز در بر می گیرد.
صمیمیت:
به رفتارهایی اطلاق می شود که نزدیکی عاطفی را افزایش می دهد. مانند حمایت ودرک متقابل ، ارتباط گرفتن وسهیم کردن خود ، فعالیتها وداراییهایمان با دیگری است.
تعهد:
تعهد به دو گونه تصمیم بازمی گردد ابتدا تصمیم کوتاه مدتی مبنی بر اینکه آیا آنچه که هست را عشق بنامیم یا نه ودوم تصمیم بلند مدتی مبنی بر اینکه آیا برای حفظ آن عشق به سوی آینده ای قابل پیش بینی تلاش کنیم یا نه .
هشت نوع عشق وجود دارد:
1- فقدان عشق
در این رابطه هیچ یک از عناصرعشق (میل – صمیمیت – تعهد)حضور ندارد.این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی داریم . اگر احساستان درباره شریک زندگی تان از این نوع باشد می توان گفت که رابطه تان در معرض خطر است .
2- عشق دوستانه
این احساس زمانی دست می دهد که میل وتعهد به مقدار کم وجود دارد یا احتمالاً وجود نداشته باشد اما صمیمیت در حد بالایی حضور دارد. این احساس را معمولاً در رابطه با دوستان صمیمی داریم .
3- عشق شهوانی
میل در این عشق بیشتر حضور دارد . هیجانات ومیل زیادی در این رابطه وجود دارد اما صمیمیت وتعهد در سطح ضعیفی قرار دارد.
4- عشق پوچ
این عشق زمانی احساس می شود که تعهد قوی باشد اما میل وصمیمیت در سطح پائینی قرار دارند یا اصلاً وجود ندارند.این ویژگی اغلب در زوجهایی دیده می شود که مدت زیادی از ازدواج آنها می گذرد وبه خاطر بچه ها در کنار یکدیگر زندگی می کنند ومی خواهند رابطه را ، حتی اگر از نظر روانی وجسمی یکدیگر را ارضاء نکنند ، نگهدارند.
5- عشق خیال انگیز
این عشق در بین زوجهایی مشاهده می شود که رابطه آنها تا اندازه ای تازه است . میل وصمیمیت شدید است اما زوجها به اندازه کافی زندگی مشترک یا تجربه های مشترک ندارند که متقابلاً احساس تعهد کنند.
6- عشق مشفقانه
در این عشق صمیمیت وتعهد شدید است اما میل ضعیف است .عشق مشفقانه در بین زوجهایی دیده می شود که به مدت تقریباً طولانی با هم هستند واز یکدیگر رضایت دارند اما جاذبه جنسی آنها از بین رفته است.
7- عشق ابلهانه
در این عشق میل وتعهد بالا ست اما صمیمیت ضعیف است . عشق ساده لوحانه در زوجهایی دیده می شود که یک عنصر مشترک قوی دارند وبه همین دلیل تصمیم می گیرند ازدواج کنند، حتی اگر یکدیگر را اصلاً نشناسند.
8- عشق کامل
این عشق سه عنصر (میل – صمیمیت – تعهد) را به طور سخاوتمند در خود جای داده است .عشقی است که همه ما آن را در خواب می بینیم. طبق نظر نویسنده ی این نظریه (اشترنبرگ 1987) رسیدن به این مرحله خیلی آسانتراز نگهداشتن آن است.
تاثیر ناخودآگاه در عشق
چرا به رابطه با کسانی ادامه می دهیم که می دانیم برای ما مناسب نیستند؟
چرا همیشه وبه تکرار از افراد خاصی خوشمان می آید؟
افرادی که انتخاب می کنیم هرگز از روی تصادف و یا به دلیل بدشانسی نیست . بلکه به خاطر تاثیر ناخودآگاه برمااست که به افراد خاصی علاقه مند می شویم. ما به دلیل تجربیات وحوادثی که در کودکی پشت سرگذاشته ایم به طور ناخودآگاه تصمیمات زیادی می گیریم که بعدها آن را فراموش می کنیم وبه صورت ناخودآگاه این تصمیمات در زندگی ما تاثیر می گذارد.
به عبارت دیگر تجربه های کودکی ما باعث می شوند که تصمیمات ناخودآگاهی در مورد خود اتخاذ کنیم ومجموعه ای از این تصمیمات ، انتخابهای عاشقانه ما را در بزرگسالی رقم می زنند.
این جملات را با دقت بخوانید:
اگر پدر ومادر ما دائماً باهم دعوا می کردند ، خانه برای ما تداعی کنند ه ی دعوا وهرج ومرج خواهد بود. اگر در خانه به ما توجه چندانی نمی کردند، خانه برای ما تداعی کننده ی تنهایی خواهد بود. عشق خانه را تداعی می کند وخانه ویژگی های دیگری را ، بنابراین عشق با آن ویژگی ها همراه می شود.
تصور ما از عشق تصوری است که در خانه شکل گرفته است اگر درخانه ((طرد وعدم پذیرش ) بوده است ما عشق را با طرد وعدم پذیرش می فهمیم.
اگر خانه برای ما به معنای احساس هرج ومرج باشد ، ممکن است اشخاص بی ثباتی را جستجو کنیم که مارا در ایجاد یک رابطه ی غم انگیز وپرهرج ومرج کمک کنند.
اگر خانه به معنای تنهایی باشد ، ممکن است کسی را پیدا کنیم که به ما عشق ، محبت وتوجه کافی نداشته باشد ، تا بتوانیم احساس تنهایی را باز تکرار کنیم.
اگرخانه به معتای ترس باشد ، ممکن است جذب کسی شویم که از ما دایماً انتقاد کند ومارا تهدید به ترک شدن کند ، تا همیشه این احساس ترس را داشته باشیم .
ما بطورناخود آگاه چیزی را انتخاب می کنیم که برای ما آشناست ، گویی به خانه بازمی گردیم.
اما برخی از ما در همان کودکی هم ، خانواده ی خود را هرگز نپذیرفته ایم . برخی ازما دلمان می خواست مادر دیگری داشتیم یا اینکه پدر دیگری داشتیم.
برخی از ما خانه وخانواده ی خود را محل مناسبی برای عشق واحترام نیافته ایم واز خانه وخانواده ی خود بیزارهستیم.اینگونه افراد معمولاً در تجربه ی عشق ، از خانه فرار می کنندوبه سوی شرایطی حرکت می کنند که در تضاد با خانه ی کودکی باشد.
بعنوان مثال اگرفردی خانواده ی مذهبی داشته است در فرارازخانه به دنبال خانواده ای خواهدبود که مذهبی نباشد.یااگرخانواده ای متمول وثروتمند داشته است بسوی خانواده ای فقیرحرکت می کند.
یااگرخانه برای آنها تداعی تنهایی می کند ، در عشق به دنبال درجمع بودن می گردد. گویا اصلاً حاضرنیستتند که به خانه بازگردند.درمواردی می توان فرار از خانه را به عنوان الگوی عشق در افراد مشاهده کرد.
((خوب به موارد بالا دقت کنید . ببینید دوست داشتن شما وانتخاب شما بخاطر شماست یا بخاطر فرار از خانه یا بازگشت به خانه مطابق موارد فوق است ))
همیشه از سایت اصلی مطالب را دریافت نمائید: کلیک فرمائید:
http://moshaverh-amiri2010.blogfa.com
از دیار برازجان ودشتستان بزرگ تقدیم می نمایم: